جدول جو
جدول جو

معنی دوره فروش - جستجوی لغت در جدول جو

دوره فروش(مَ)
دوره گرد. طواف. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوره گرد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که شغلش دوختن و فروختن انواع لباس های مردانه و زنانه و بچگانه است
فرهنگ فارسی عمید
(تَ عَلْ لُ گُ سِ / سَ)
آنکه کوزه و مانند آن می فروشد. (ناظم الاطباء). کوّاز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش.
خیام
لغت نامه دهخدا
موزه فروشنده. خفاف. کفاش. چکمه فروش. چکمه ساز. کفش فروش. (از یادداشت مؤلف) :
هنرباید از مرد موزه فروش
سپارد بدو چشم بینا و گوش.
فردوسی.
یکی آرزو کرد موزه فروش
اگر شاه دارد به گفتار گوش.
فردوسی.
یکی کفشگر بود و موزه فروش
به گفتار او پهن بگشادگوش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَرْدْ)
مهره فروشنده. آن که مهره فروشد. خرازی. (ملخص اللغات خطیب کرمانی). خرزی. (دهار). خراز
لغت نامه دهخدا
(اَ خوَرْ / خُرْ)
دباس. که فروختن شیره پیشه دارد. (یادداشت مؤلف). ربی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ زَ دَ / دِ)
که به فروختن دنبه اشتغال دارد. که دنبه فروختن پیشه دارد. (یادداشت مؤلف). الاّء. (منتهی الارب) ، کنایه از دلبر سرین بزرگ:
دلبر دنبه فروشم که ز جان می چربد
به صفا از همه خوبان جهان می چربد.
سیفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ گَ دَ / دِ)
که فروختن رختهای دوخته پیشه دارد. لباس فروش. (یادداشت مؤلف). کسی که پارچه بخرد و از آن لباس به اندازه های مختلف بدوزد و برای فروش عرضه کند. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
آنکه غوزه فروشد. فروشندۀ غوزۀ پنبه. جوزقی. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
فروشندۀ شوره. فروشندۀ ازتات پتاسیم: ملاح، شوره فروش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ رَ / رُو)
فوطه فروشنده. کسی که فوطه فروشد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ تُ فَرْ وَ)
نام جایی در بلاد هذیل است. و بصورت راحه فزوع نیز آمده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ زَ دَ)
کسی که افزارهای خورده و چیزهای ریزه می فروشد. (ناظم الاطباء). خرده فروش
لغت نامه دهخدا
(اَ فَ)
سبزی فروش. (ناظم الاطباء). فروشندۀ تره. فروشندۀ گندنا. بقال:
ابلهی کن برو که تره فروش
تره نفروشدت به عقل و تمیز.
چیز باید که کار در عالم
چیز دارد که خاک بر سر چیز.
مسعودسعد.
و رجوع به تره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوهر فروش
تصویر گوهر فروش
آنکه گوهر فروشد گوهری جواهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوطه فروش
تصویر فوطه فروش
کسی که فوطه فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوزه فروش
تصویر غوزه فروش
آنکه غوزه فروشد جوزقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوا فروش
تصویر دوا فروش
آنکه دوا فروشد دارو فروش
فرهنگ لغت هوشیار